- میخ زده (شِ دَ / دِ)
که میخ بر آن کوفته باشند. آنچه میخ بدان زده باشند: کفش میخ زده، تختۀ میخ زده. رجوع به میخ زدن شود، سکه زده. مسکوک. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به میخ و میخ ساختن شود.
- زر میخ زده، زر مسکوک. (یادداشت مؤلف)
- زر میخ زده، زر مسکوک. (یادداشت مؤلف)
